بازدید امروز : 160
بازدید دیروز : 392
مراحل خداشناسی توحیدی و معرفت نظری:
مراحل سلوک نظری یا شناخت توحیدی خداوند شامل تفکر شخصی در سوال های اساسی زندگی انسان است که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی که البته صورت تفصیلی آن شامل مراحل گسترده ای به شرح زیر است:
- شهود و رویت ذات الهی در آیات آفاقی و انفسی و مظاهر خداوند, به خصوص مظهر جامع انسانی.
- شناخت و رویت صفات خدا در کتاب تکوین طبیعت و همچنین از طریق کتاب تدوینی قرآن کریم و روایات معصومین ع.
- شناخت ولایت و حکومت خداوند بر جهان هستی و سنت های حاکم بر آن و فرشتگان الهی.
- شناخت ولایت انبیای الهی و جانشینان معصوم ایشان (ع) و سیره عملی و سخنان انسان های کامل.
-شناخت سخن خدا, یعنی قرآن کریم.
- شناخت اخلاق و ارزش های الهی و همچنین رزایل و ضد ارزش ها.
- شناخت احکام و اراده خدا از طریق آشنایی با احکام شریعت و علم فقه که شامل واجبات و محرمات و مکروهات و مستحبات و مباحات و حلال ها و صحیح و فاسد شرعی و عملی است.
-شناخت قوانین حاکم بر مظاهر و مخلوقات خداوند در طبیعت و کیهان و عجایت خلقت الهی از طریق علوم دانشگاهی و تجربه بشری.
- شناخت دشمنان خدا, یعنی شیاطین انسی و جنی و کفار و مشرکین و منافقین.
- شناخت انسان کامل به عنوان ظرف ظهور کامل خداوند و مظهر جامع و خلیفه خدا در زمین.
- شناخت خود یا خودشناسی به منظور معرفت نسبت به مقدار نزدیکی و دوری از خدا و کیفیت تحقق مظهریت خداوند در خود فردی ما.
- مطالعه تاریخ و سرگذشت خداپرستان و دشمنان خدا به منظور شناخت هجوم های مختلف دشمنان خدا و جنگ سخت و نرمی که بر علیه خداپرستان سامان دهی می کنند و نحوه معامله و برخورد ایشان و امدادهای غیبی خداوند و نصرت مومنان و شکست کافران و دشمنان خدا.
- شناخت معاد و سرانجام جهان و انسان و کیفیت ملاقات انسان با خداوند در آخرت.
با دقت در این مراحل به خوبی آشکار می شود که تمام علم و دانش انسان چه حوزوی و چه دانشگاهی منحصر به شناخت خداوند است و در حقیقت موضوع تمامی شاخه های علوم و معارف قدیم و جدید, خداشناسی است, و خدای متعال به انسان هر گونه ابزاری برای شناخت اعم از حس و عقل و شهود داده است, برای شناخت خود داده و کسی جز خداوند وجود ندارد که قابل شناختن باشد. هر چند که ممکن است خود ما و یا اساتیدی که به ما دانش می آموزند, از این موضوع غافل باشند.
آدمی تا زمانى که نسبت به چیزى شناخت کامل و کافی پیدا نکند، آن را دوست نمىدارد و نمی تواند آگاهانه و عاشقانه به او نزدیک شود. با طی مراحلی که گذشت شما از نظر اندیشه و شناخت به خداوند نزدیک می شوید و زمینه قرب عملی انسان نیز فراهم خواهد شد.
خداپرستی و معرفت عملی:
عبودیت توحیدی و آگاهانه و عاشقانه خداوند و ترک محبت دنیا راهکار کلی عرفان و خودسازی است, نیز بسیار گسترده است. در حقیقت انسان هر انتخاب خوبی که می کند, در قالب خدا پرستی انجام می دهد, حتی انتخاب غذای خوب, همسر خوب, مکان خوب برای زندگی اگر بر محور خدا و برای رضای خدا باشد, خدا پرستی محسوب می شود, چه رسد به انتخاب دوست خوب, استاد خوب, مدرسه خوب و کتاب خوب. ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.
در این راستا تمام جوارح و جوانح انسان وظیفه عبودی و توحیدی خاص خود را دارد و در حقیقت همه وجود انسان وارد پرستش خدا می شود. چشم فقط باید خدا را ببیند و در مسیر خواست خدا ببیند و گوش هم خدا پرستی اش این است که به خدا گوش کند و به غیر خدا گوش ندهد. دست تنها کارهای خداپسندانه انجام دهد و ظلم نکند پا تنها به سوی خدا و برای خدا حرکت کند و شکم تنها چیزی بخورد که خداوند راضی است و اندیشه انسان به چیزی فکر کند که خدا در آن باشد, فقط به خدا بیاندیشد و یا خدایی بیاندیشد و........ تا جایی که تمام وجود انسان فانی در خدا شود.
از این منظر تمام فعالیت های فردی و اجتماعی انسان اگر در راستای توحید و برای خدا باشد, عین دیانت است, یعنی تمام فعالیت های سیاسی, اجتماعی و فرهنگی و حتی فعالیت های اقتصادی انسان عین دیانت و خداپرستی و در راستای ساخت خود و جامعه اسلامی است. مرحوم مدرس که فرمود: سیاست ما عین دیانت ما است, حرف توحیدی بسیار دقیقی را زده است. البته نفرمود: جزء دین است و بحث عینیت را مطرح کرده است که بسیار دقیق تر است از جزئیت است. عین دین, یعنی شما کار اقتصادی هم که می کنید اگر موحد باشید, کارتان عین عبادت خدا و یکتا پرستی است. کار سیاسی هم که می کنید, دارید خداپرستی می کنید و حتی برای نظام اسلامی موشک هم که می سازید این کار عین عبادت و دیانت است و باعث کمال و رشد انسان و جامعه می شود. در این آستان تمام فعالیت های انسان رنگ و بوی خدایی دارد و در قالب عبودیت مطرح می شود و چنین رویکردی است که در نهایت انسان را به نهایت شکوفایی فردی و اجتماعی خود می رساند.
مراحل خداپرستی و خودسازی عملی:
خداپرستی نیز مراحل کلی و دسته بندی خاصی دارد که طی کردن آن برای رسیدن به خودسازی و خدایی شدن انسان ضرورت دارد. مبنای این مراحل همان شناخت های نظری و اعتقاد به آنها است که در عبادت, عمل و اخلاق فردی و اجتماعی انسان ظاهر می شود.
مهمترین مراحل سلوک عملی عبارت ا ست از:
- ایمان به خداوند و قبول این معنا که انسان با روابط گسترده با خداوند به کمال و سعادت خود می رسد و بدون خدا زندگی و دنیا و آخرت انسان تباه خواهد شد.
- حاکم ساختن اراده خداوند بر اراده خود و عبودیت کامل خداوند در دو مرحله قرب فرایض و نوافل است که اصطلاحا به آن فنای فی الله گفته می شود. حضرت على(ع) نیز مىفرمایند: «اگر خدا را دوست مىدارید محبّت دنیا را از قلبهایتان خارج کنید»، (میزانالحکمه، ج2، ص 228، ر 3167).
- تخلق به صفات الهی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی. در این راستا اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی, از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی یکی از مراحل وسیع و پر اهمیت خودسازی محسوب می شود.
- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود نیز از مراحل خودسازی است.
- انجام وظایف واجب عبادی در قبال خداوند و عمل به احکام الهی و ترک گناهان که باعث تحصیل صفت تقوی در انسان خواهد .
- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) او و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
- یکی از مهمترین مراحل خودسازی جهاد و مبارزه با دشمنان خدا است. علاوه بر جهاد اکبر که با دشمن درونی نفس انجام می شود, جهاد اصغر هم خیلی سازنده است و شاید ایمان انسان و صداقت و اخلاص او در این مسیر با جهاد است که محک می خورد و راستی آزمایی می شود. الجهاد باب من ابواب الجنه. جهاد خود دری است از درهای بهشت که مومنین راستین از طریق آن به ملاقات خداوند می روند.
ولایت پذیری شرط مهم خودسازی توحیدی:
بعد از بحث روش خودسازی توحیدی و خداشناسی نظری و عملی که متن دین است, وارد بحث مهم دیگری می شویم که بدون آن حرکت در این مسیر ممکن نیست. همه ما می دانیم که پیامبر خاتم (ص) دعوت خود را با توحید آغاز کرد و فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا, یعنی از طریق توحید و خداپرستی و نفی شرک و کفر است که به رستگاری می رسید, ولی خودسازی و رفتن در راه توحید و خدایی شدن بدون تمسک به ولایت انبیا و اولیای معصومین (ع) و رهبران حقیقی و علمای ربانی دین در زمان غیبت معصوم (ع) ممکن و شدنی نیست. مهمترین دلیل حقانیت شیعه هم همین است. مذهب شیعه با وجود ولایت است که می تواند به عنوان یک مذهب کامل راهگشا و نجات دهنده بشر باشد.
دین اسلام در قرائت شیعی آن دو محور اساسی دارد که عبارت است از توحید و ولایت. توحید متن دین است و ولایت مفسر و مجری آن در جامعه. توحید بدون ولایت دچار افراط و تفریط می شود. مشکلاتی که امروزه غربیان دچار آن هستند, ناشی از نفی توحید و گرایش به کثرت گرایی است و انحراف و افراطی گری اهل سنت به خصوص وهابیت حاصل نفی ولایت و درک غلط توحید است.
مهمترین منبعی که به صراحت این مطلب را بیان کرده است, حدیث معروف سلسله الذهب است. این حدیث در منابع فراوانی آمده و از احادیث معروف و متقن شیعه است. سلسه الذهب گفته اند چون سلسله سند آن شامل تمام معصومین(ع) قبل از امام هشتم (ع) می شود تا می رسد به رسول خدا (ص) و آن حضرت می فرماید: که خدای متعال چنین فرموده است.
در مسیر حرکت امام رضا(ع) به سوی مرو هنگامی که موکب حضرت به شهر نیشابور رسید, مردم نیشابور که مردمی دانش دوست و مشتاق زیارت حضرت رضا (ع ) بودند. از حضرت تقاضا کردند اندکى توقف فرماید تا چهره جذاب و متین آن یادگار رسول را ببینند. امام (ع) در حالى که لباس ساده اى بر تن داشت ، در برابر مردم قرار گرفت . مردم با دیدن آن حضرت بى تابانه فریاد شوق برداشتند. دو نفر از حافظان حدیث بنام ابوذرعه و محمّد بن اسلم مردم را به سکوت دعوت کرده و کلمات درربار آن حضرت را براى مردم - با صداى بلند - بیان مى کردند.
حضرت رضا علیه السلام حدیثى را که مربوط به (توحید و یگانگى ذات حق ) است پس از ذکر سلسله سند که به خدای تعالی می رسید, بدین سان بیان فرمود: قال الله تعالی: کلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى, یعنى کلمه طیبه (لا اله الا اللّه) دژ استوار من است ، هر کس آن را بگوید در این دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شد از عذاب روز رستاخیز در امان خواهد بود. و سپس هنگامى که موکب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تکمیل این سخن والا و ارزنده سر از هودج و کجاوه بیرون آورد.
مردم همه متوجه شدند که امام (ع) قصد بیان مطلب مهم و سرنوشت سازی را دارد . بنابراین دیگر بار سکوت بر همه جا حکمفرما شد. امام (ع ) بدنبال حدیث افزود: و لکن بشرطها و شروطها و انا من شروطها. یعنى : و امّا به شرط و شروطش (و با اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
از این بیان انتهایی حدیث برداشت می شود که ولایت شرط دین و جزء کامل کننده آن است. پروردگار وقتی على ابن ابیطالب را به ولایت منصوب نمود آیه اکمال را فرو فرستاد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (مائده, 3) در این روز کامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم که توحید ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.
البته قبل از نصب امیرالمؤمنین به ولایت نیز، خدای متعال در آیه تبلیغ به پیامبر چنین خطاب می کند: یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته (مائده, 67) ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را نرسانیده ای .
بنا بر بسیارى تفسیرها ماجراى حدیث سلسله الذهب امام رضا با تاکید روى جملة شرطها و شروطها همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یادآوری می کند و مى گوید:
شرط اساسی کلمة لا اله الا الله پذیرش ولایت و رهبرى امام و در پى آن ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم (ع) است, بدون پذیرش ولایت اساسا زنده بودن و مسلمانى و رستگارى اخروى شما زیر علامت سئوال است. این حدیث شریف در کتاب های متعددی مانند عیون اخبار الرضا (ج -2 ص 296) منتهی الآمال (ج -2 ص 891) بحارالانوار، (ج 109 -12) حدیثه الشیعه (ص 642) و ... درج گردیده است.
شاهد دیگر نیز حدیث ثقلین است که در آن پیامبر خدا (ص) چندین بار به خصوص نزدیک رحلت خود از این دنیا توسط آن وصیت کرد و فرمود: "انی قد ترکت فیکم ثقلین، آحدهما اکبر من الآخر: کتاب اللّه عزوجل حبل ممدود من السمأ الی الارض، و عترتی اهل بیتی، ألا انهما لن یفترقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض; من در میان شما دو چیز گرانمایه و پر ارزش، به یادگار مینهم که یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است: کتاب خداوند ـ عزوجل ـ که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است و عترت خود که همان اهلبیت من میباشند. آگاه باشید که این دو هرگز از هم جدایی نپذیرند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند."(اهلبیت در قرآن و حدیث، ص 160ـ175.)
قرآن در حقیقت کتاب آموزش توحید, دین و زندگی توحیدی است و اهل بیت نیز همان ولایت است که مفسر توحید و کتاب خدا و ضامن اجرای آن در جامعه است.
نتیجه اینکه: بهترین راه خودسازی استفاده از قرآن کریم و اهل بیت(ع) برای شناخت توحیدی خداوند و سامان دهی زندگی توحیدی و سیر و سلوک الی الله است که به صورت دو سیر نظری و عملی طی می شود و در نهایت انسان با فنا و غرق شدن در خداوند, به مقصد و مقصود نهایی زندگی خود می رسد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید